نماز با عشق
عمری نماز به پا داشتم و ندانستم برای چیست و چه می گویم . ولی امروز الله اکبر گفتم . تو نیز مرا بزرگ خواندی . نیت کردم ، نظر کردی و من مشغول به توصیف صفات تو شدم . گفتی از توصیف بی نیازم (سبحان الله عما یصفون) . تو خود را در نماز توصیف می نمایی بنده ی من ، حال توصیف بنما تا من احسنت بگویم . حمد را آغاز نمودم:
عمری نماز به پا داشتم و ندانستم برای چیست و چه می گویم . ولی امروز الله اکبر گفتم . تو نیز مرا بزرگ خواندی . نیت کردم ، نظر کردی و من مشغول به توصیف صفات تو شدم . گفتی از توصیف بی نیازم (سبحان الله عما یصفون) . تو خود را در نماز توصیف می نمایی بنده ی من ، حال توصیف بنما تا من احسنت بگویم . حمد را آغاز نمودم:
الحمدالله رب العالمین : سپاس خداوندی را که پروردگار جهانیان است .
- سپاس بنده ای را که دعوتم را لبیک گفت .
الرحمن الرحیم : بخشنده و مهربان است .
- احسنت بر بنده ای که می بخشد و مهر می ورزد.
مالک یوم الدین: صاحب روز جزاست.
- جزای تو را میزان اشتیاقت قرار خواهم داد.
ایاک نعبد و ایاک نستعین: فقط تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم.
- من نیز خواستار شمایم و منتظرم همدیگر را در رسیدن یاری نمایید.
اهدنا الصراط المستقیم : ما را به راه راست هدایت کن.
- هدایت نمودم و هدایت از آن توست.
صراط
الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و الاضالین: راه کسانی را که آنها را
مشمول نعمت خود ساختی ، نه راه کسانیکه بر آنان غضب نمودی و نه گمراهان .
-
همانا تو خود در مسیری و شایسته ی نعمت و گمراهان تنها و بی یاورند ، من
هستم ولی مرا نمی یابند ، آنها خود چشم خویش را بسته اند . من در همه حال
در کنار بنده ام هستم .
حال نوبت توحید گفتن است . بگو تا پاسخت دهم .
قل هو الله و احد : بگو خدا یکتا و یگانه است .
- تو نیز یکتایی در آفرینشت بنگر، تو نیز بی نظیری .
الله الصمد : خداوندی که همه ی نیازمندان قصد او را می کنند.
- بنده ام تو باور نداری که قسمتی از خدایی و بی نیاز خواهی گشت روزی که من تو و تو ، من باشیم.
من با تو چنانم ای نگار یمنی
خود در غلطم که من تو ام یا تو منی
(خواجه عبدالله انصاری)
لم یلد و لم یولد : هرگز نزاد و نه زاده شده .
- آری من ازلی و ابدیم و تو در سفری از ازل به ابد در راه یافتنی که تو نیز همان اول و همان آخری.
و لم یکن الله و کفوا احد : برای او شبیه و مانندی نبوده است .
- آیا تو پنداری برای تو شبیه و مانندی آفریدم.
در این گفت و شنود عاشقانه از خود خجل گشتم . آرام الله اکبری گفتم و به رکوع رفتم که نگاهم از شدت حیرت دوید و گویی از وجودم جدا گشت . تعظیم زیبای هستی را در برابر وجود خویش می دیدم . سبحان ربی العظیم و بحمده :…
- من در اشتیاق دیدار زیباترین مخلوقم عظمت هستی را در برابرش به تعظیم نشاندم .
زانوانم طاقت نیاورد و به سجده رفتم .سبحان ربی الاعلی و بحمده :…
- آری بنده ی من تو بزرگ و والایی. بر ساختار وجودیت پیشانیت را می سایی و من می بالم بر خشوع تو ، تقدیم تو باد جلال و بزرگی .
بار دگر سجده می روم .اینبار عظمت هستی به گرداگرد وجودم در حال چرخش است . حال می فهمم چرا سجده بزرگان طولانی است و بر خاستن از آن دل کندنی نیست . با اشک شوقی که نمی دانم منشاء آن چشمانم هستند یا کل وجودم ، بر می خیزم به شوق حمد و وتوحیدی دوباره .
پروردگارا بگذار هر آنچه می گویم خود نیز پاسخ دهم .
آری سپاس جلال و عظمتت را ، بخشندگی و کرامتت را ، صاحب همه چیز و هیچ چیز تو را می پرستم و یاریت را می طلبم . هدایتم بنما از کور دلی و نگذارم در راه بی کسی . تو بی نیازی و یکتایی و من نیازمند ذات اقدست.
قنوت
را در این رکعت می خوانم که بگویم دل پر دعایم امروز فقط یک چیز را می
خواهد : ربنا آتنا فی الدنیاحسنه و قی الاخره حسنه …خدایا در دنیا و آخرت
تنها تو را می خواهم .
در رکوعم بگذار بر تو تعظیم نمایم و در سجده ام بگذار غرق اطاعت گردم .
شهادتی می دهم با تمام وجود که اشهد ان لا اله الا الله … و اگر سلام می گویم حکایت آن است که با خداحافظی ترکت نکنم و سلام نیت همیشه با تو بودن باشد و تا زمان وصال دیگری از راه برسد از نظرت پنهان نگردم.
اگر
می دانستم از زمان این نماز تا نماز دیگر تو همچنان عاشقانه نشسته ای تا
من خود را برسانم ، دیگر چگونه می توانستم ترکت کنم . معبود من ، معشوق من ،
من که باشم که تو را در انتظار دیدار خود بگذارم .
با حلقه ی رحمانیتت در برمان گرفتی و با حلقه ی رحیمت غسلمان می دهی . این چه حالیست امشب این چه دیداریست ؟ ای کاش زمین می گذاشت این لحظه را پایانی نباشد . کاش دورانش حول زمان نبود تا ثانیه ها مرا از تو دور نسازد.
کاش مفهوم دائم الصلاة را نیز درک می نمودم تا … (خوشا آنان که دائم در نمازند)
یا رب دل پاک و جان آگاهم ده
آه شب و گریه ی سحرگاهم ده
در راه خود اول از خودم بیخود کن
بیخود چو شدم ز خود به خود راهم ده
(خواجه عبدالله انصاری)