آنچه والدین برای نمازخوان شدن فرزندشان باید انجام دهند
دختر ۱۳ ساله ام نماز نمی خواند. لطفا راهنمایی کنید که چطور او را به خواندن نماز تشویق کنم؟
حجت الاسلام محمد کاظمی، کارشناس مرکز تخصصی نماز - اگر پدر و مادری می خواهند فرزندشان به نماز اهمیت بدهد باید از قبل ازدواج شان به این قضیه توجه ویژه ای داشته باشند. یکی از مهم ترین سوالاتی که والدین در باره نماز خواندن فرزندان شان دارند، این است که از چه زمانی باید فرزندان مان را به خواندن نماز ترغیب کنیم تا با رسیدن به سن بلوغ، نمازشان را به طور مرتب بخوانند و در جوانی و میان سالی شان هم نسبت به نماز کاهل نشوند.
اگر پدر و مادری می خواهند که فرزندشان نمازهایش را مرتب بخواند باید قبل از ازدواج و در مرحله انتخاب همسر، همسری را انتخاب کنند که به نماز پایبند باشد. به طور طبیعی اهمیت تربیت فرزند در دوران بارداری، در بدو تولد و لقمه حلال هم از اهمیت ویژه ای در نماز خوان شدن فرزند دارد؛ بنابراین مرحله اول برای تربیت فرزندی اهل نماز، از زمان ازدواج پدر و مادرش و انتخاب صحیح آن ها شروع می شود.
اما آموزش نماز به فرزندان به 2 صورت مستقیم و غیر مستقیم انجام می شود. آموزش مستقیم نماز از 6 تا 7 سالگی و آموزش غیر مستقیم با تولد فرزند شروع می شود. وقتی پدر و مادری در خانه مشغول نماز خواندن هستند و کودک شان آن ها را می بیند، غیر مستقیم نماز خواندن را فرا می گیرد. منتهی کودک در برابر آموزش غیر مستقیم ابتدا به صورت تقلیدی واکنش نشان می دهد و نماز می خواند. البته با مرور زمان، نماز خواندنش شکل آگاهانه تری به خود می گیرد و با منطق همراه می شود؛ بنابراین توصیه می شود که پدر و مادرها از 5 سالگی با روش های جذاب، نماز را به فرزندشان آموزش بدهند؛ مثلا بین فرزندشان و دوستانش، مسابقه ای با محوریت درست خواندن نماز بگذارند و به کودکی که کامل ترین نماز را میخواند، جایزه ای بدهند.
پدر و مادرها تا 7 سالگی فرزندشان این فرصت را دارند تا اهمیت نماز را به او آموزش دهند. با توجه به این که بچه ها تا 7 سالگی تقلیدگر هستند و از تکرار کردن هم خسته نمی شوند، وقتی پدر و مادر در مقابل فرزندشان نماز می خوانند و بچه شان تقلید می کند، باید نسبت به این تقلید واکنش مثبتی نشان بدهند. به طور مثال اگر به خاطر تقلیدش به او جایزه ای بدهند، این تقلید بچه ادامه دار خواهد شد و کم کم به یک رفتار منطقی و آگاهانه تبدیل می شود.
علاقه مند کردن فرزندان به نماز، یک جنبه احساسی و یک جنبه عقلانی دارد. جنبه عقلانی اش این است که بچه ها باید نماز را مهم بدانند. بعضی پدر و مادرها با این که خودشان نماز می خوانند اما فرزندان شان اهل نماز نیستند، دلیلش هم این است که پدر و مادر نماز می خواندند ولی یا نماز برای شان مهم نبوده است یا حداقل برای فرزندان شان مهم جلوه نکرده است. اگر پدر و مادری طبق آیه قرآن برای نماز خواندن، خودشان را زینت کنند و نماز را تا حد امکان اول وقت به جا بیاورند، فرزندان شان متوجه خواهند شد که نماز مهم و از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پدر و مادرها باید حداکثر در 7 سالگی برای دخترها و 9 سالگی برای پسرها این جنبه عقلانی را ایجاد کنند تا آن ها به نماز علاقه مند شوند. در جنبه احساسی والدین باید در قلب بچه ها احساسات مثبتی نسبت به نماز ایجاد کنند؛ به طور مثال، رفت و آمد به مسجد، با انجام یک مسابقه فرزندان را به نماز در مسجد تشویق و این امر را برایشان خاطره انگیز می کند. یا از بچه ها بخواهیم که درباره نماز نقاشی بکشند، تا به نماز خواندن حساس و علاقه مند شوند.
در ادامه پدر و مادرها باید بین بچه های شان و خداوند رابطه محکمی ایجاد کنند که آن رابطه عمیق، باعث حفظ اهمیت نماز در رفتار فرزندشان در آینده شود. این رابطه محکم هم باید در 2 جنبه شناختی و اخلاقی شکل بگیرد. در جنبه شناختی فرزند باید به مرور زمان خدا را بشناسد. در سن زیر 7سال، والدین باید بچه ها را با خداوند آشنا کنند؛ به طور مثال گفتن جمله هایی مانند خداوند به ما غذا می دهد و برای ما باران را از آسمان نازل می کند، کودک را با خداوند آشنا می کند. از 7 سالگی به بعد باید فرزندان با صفات خداوند، به طور مثال مهربانی، عدالت و قادر بودن خداوند آشنا شوند. پسرها از 10 تا 12 سالگی و دختر ها هم تا 8 سالگی باید کم کم با اصول و قواعد دین آشنا شوند تا با رسیدن به سن بلوغ، به آن ها عمل کنند.
با این حال اگر چنین پیش نیازهایی برای تربیت فرزند قبل از رسیدن او به سن بلوغ رعایت نشده باشد، والدین برای این که فرزند نوجوان شان را با نماز آشنا کنند باید به چند مسئله توجه ویژه ای داشته باشند. معمولا در سن بلوغ، چه دختران و چه پسرها تاثیرپذیری شان از دوستانشان بیشتر از خانواده است. بنابراین یکی از وظایف خانواده، مراقبت و نظارت بر دوستان فرزندشان است. والدین باید دوستان فرزندشان را شناسایی و در صورت مصلحت و لزوم با مهارت هایی آن ها را از زندگی فرزندان شان حذف کنند.
به نظر من نوجوانی که در مسجد نمازخوان نشود، هر لحظه ممکن است نماز را کنار بگذارد. دلیلش هم این است که وقتی بچه ای در مسجد نماز خوان شد و در نوجوانی به گروه هایی برای دوستی نیاز پیدا کرد، گروهی را انتخاب خواهد کرد که در مسجد فعالیت می کند و به طور طبیعی همه شان اهل نماز خواهند بود؛ بنابراین اگر نوجوانی در مسجد نمازخوان نشد، ممکن است به گروهی با اعضای کاهل نسبت به نماز گرایش پیدا کند و کم کم به نماز بی اهمیت شود.
پدر و مادرها باید تلاش کنند تا در ذهن فرزندشان یک هویت مذهبی ایجاد شود. این کار با زور یا به طور مثال دیکته کردن به فرزند امکان پذیر نیست. والدین به طور مثال، به جای این که در جمع های فامیلی با حضور فرزندشان بگویند «بچه من فوتبالش خوب است» بهتر است بگویند «بچه من مذهبی است و فوتبالش هم خوب است». این کار اهمیت هویت دینی را در فرزند افزایش می دهد. با این حال، والدین هم باید از خود نوجوان بپرسند که چرا باید نماز بخوانیم؟ اگر نوجوانی بتواند به این سوال پاسخ دهد یعنی هویت دینی در او شکل گرفته است.
قهرمان طلبی هم یکی درگیر از خصوصیات دوران نوجوانی است. به طور مثال اگر فوتبالیستی که بچه ما عاشق اوست، عکسی دارد که در حال نماز خواندن است باید نوجوان ما آن عکس را ببیند. این عکس باعث می شود که علاقه نوجوان به نماز بیشتر شود. البته پدر و مادرها باید قهرمان های دینی را هم به فرزندان شان معرفی کنند. بسیاری از مراجع ما، در زندگی خود رشادت هایی داشته اند که حداقل می تواند به صورت داستان برای نوجوانان تعریف شود.
شناخت افزایی در نوجوان هم بسیار مهم است. البته فردی باید این شناخت افزایی را انجام دهد که حتما 2 تخصص را داشته باشد. اولا شناخت کافی از دین و نماز داشته باشد و ثانیا توانایی انتقال این شناخت ها را به نوجوانان داشته باشد. یک از بزرگان فامیل یا معلم دینی شاید بتواند این شناخت را در نوجوانان بیشتر کند.
بیشتر شدن شناخت نوجوانان، باعث محکم تر شدن اعتقادات مذهبی آن ها خواهد شد.
منبع: پایگاه خبری سلامت